«آنها فقط از «فهمیدن» تو میترسند. از «تن» تو- هر چقدر هم که قوی باشد- ترسی ندارند، از گاو که گندهتر نمیشوی، میدوشندت، از خر که قویتر نمیشوی، بارت میکنند، از اسب که دوندهتر نمیشوی، سوارت میشوند؛ آنها فقط از «فهمیدن» تو میترسند.»منسوب به دکتر علی شریعتی
۳ نظر:
کاش همه این قضیه رو می دونستن!! کاش به جای حاج فلان و شیخ فلان، ملت شریعتیو میشناختن
ما/در ایران عزیز
با هیچ دختر بچه ای
همکلاسی نبوده ایم
و پلیسهای زن
زیاد ندیده ایم
***
چند سالی پیش از این
در کشور کوچک همسایه
ـ کشور دوست و برادر ـ
زنی که چشمان زیبایی داشت
و هفت تیرش را
به کمر باریکش بسته بود
به من فرمان ایست داد
چند سالی می شود که
قلبم ایستاد
***
مرد هیز
از پشت تفنگ
همه چیز را
زیر نظر داشت
لعبتان حور
غلمانهای جوان
ما فکر می کردیم
او هرگز
تیری در بهشت
شلیک نمی کند
***
زندگی
ابتدای مرگ است
من
با تو زندگی نخواهم کرد
***
بین 26 تا 34 سالگی ام (ساخت باز/ روایت شخصی)
هشت سال بیشتر نیست
بعد از آن رو به پیر سالی خواهم گذاشت
می ترسند
ارسال یک نظر